موشی در خانه ی صاحب مزرعه ای تله موشی را دید.به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند:تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.روزی ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. ازمرغ برایش سوب درست کردند...گوسفندرا برای عیادت کنندگان سر بریدند و گاو را برای مراسم ترحیم کشتند. ودر این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکردوبه مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد... !!!
شنه ی شه مال آخرین مطالب پيوندها
لینک کنید ![]() نويسندگان |
|||||
![]() |